مُبتلای عشق
فروغ از لندن فروغ از لندن

  
دلگشته همنوایِ من اندر وفایِ عشق
صد سر بپایِ دل بنهم،دل بپای عشق
با آه و ناله مُرغ دلم در فغان همیش
برلب همیشه زمزمه دارم،ثنای عشق
آهنگ من سرودِ غم ودردو فِرقتست
درهرسروده ارج گذارم،بهایِ عشق
گلغنچه های دل همه بشگفته ازفراق
پَرپَرنموده هریکی درراستای عشق
با خاروخس بگو که نروید به گلشنم
ما را بسَست تا شده ایم مبتلای عشق
زنجیر هایِ حلقهٔ زُلفش بپایِ ماست
زندانی ام، جُرمِ منست اقتدایِ عشق
بریادِ رویِ شمعِ رُخ یار زنده ام
پروانه وارسوخته،درانتهایِ عشق
برچوبه هایِ دارچو منصورمیروم
اینست اقتضاء زمان،مُدعایِ عشق
توفان وموج وسخره نگردد ما نِعم
فرمانروای کشتی ما،ناخدای عشق
درمجمر است،شعلهٔ اندر نهان مرا
دارو ندارِ خود بنمودم فدایِ عشق
این روشنی کُلبه زنورِچراغ اوست
زآنروفروغ خامه کُند اِدعای عشق
        12/7/2013
باتقدیم احترام
 
   فانوس خیال
شبی درآب ناگه چهرهٔ مهتاب را دیدم
برُخسارِ گلابش موج هایِ آب را دیدم
بیادِ لعلِ میگونش خمارِ باده درسَر زد
بجامِ نرگسِ مستش شرابِ ناب را دیدم
به فانوسِ خیالم شمع رویش را گذاریده
به دَورَش هرکجا پروانهٔ بیتاب را دیدم
ببازارِفروشِ برده گان ما را گذر افتاد
بخاطررنگِ زردِ یوسفِ نایاب را دیدم
بَدل گفتم که باید اهلِ کنعانرا خبرسازم
عزیزِمصریان آن گوهرِکمیاب را دیدم
کسی عاشق نباشد ازدلِ مجنون کجا آید
بصحرایِ جنونم قیسِ بی احباب را دیدم
اگرچه بارها ازقصه ای شیرین بِشنیدم
چوعاشق پیشه ام جان کندنِ فرهاد دیدم
فروغِ یارتابید بردلِ من تاکه عاشق شد
بَکُنج خانه ای دل ماهِ عالمتاب را دیدم
              19/6/2013
   باتقدیم احترام
 







July 15th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان